خودباوری-اعتماد به نفس
تأثیر نظم بر زندگی انسان انکارناپذیر است. مسلم است جوانی که به امید موفقیت تلاش میکند، بدون توجه کافی به این عامل مهم، ره به جایی نخواهد برد. برنامهریزی برای زندگی، حرکتی باارزش است که نظم در کارها و رفتار را در پی دارد. اسلام و پیشوایان دین نیز به آن تأکید کردهاند. امام علی علیهالسلام در آخرین لحظههای زندگی، پیروان خود را به دو امر مهم و حیاتی سفارش فرمود: «أوصِیکُمْ بِتَقَوی اللّهِ و نَظمِ اَمرِکُمْ؛ شما را به پرهیزکاری و نظم در کارها سفارش میکنم». امام خمینی رحمهالله نمونه برجسته وقتشناسی و نظم و برنامهریزی بود، به گونهای که ایشان در نجف اشرف وقتی به زیارت حرم حضرت امیرمؤمنان علی علیهالسلام مشرف میشد، مردم ساعت خود را با ورود وی به حرم تنظیم میکردند. بوفون، درباره اهمیت نظم و ترتیب میگوید: «استعداد و هوش، اگر با نظم و ترتیب همراه نشود، سه چهارم نیرو و اثر خود را از دست میدهد». ساموئل اسمایلز، نویسنده مشهور انگلیسی، درباره ارزش وقت میگوید: مردان کاری، وقت را چون مال دانستهاند، ولی در حقیقت، وقت بهتر از مال، بلکه بهتر از علم و تندرستی است؛ چه آنکه اگر هر یک از اینها از دست برود، تحصیلش ممکن است، ولی اگر وقت گذشت، به دست آوردن آن محال است. مخفی نماند که وقت، هنگامی گران و عزیز است که منشاء کارهای خوب باشد. یکی از فواید وقتشناسی این است که انسان را از ارتکاب افعال قبیح باز میدارد. همیشه مردمان وقتنشناس و بیکاره منشاء شرارتند. دانستن قیمت وقت، انسان را به حفظ وقت مجبور میکند. هیچ چیزی مانند وقتشناسی اعتماد مردم را به انسان زیاد نمیکند، زیرا کسی که به محافظت وقت اعتنایی ندارد، قیمت آن را نمیداند، در این صورت تباه کردن اوقات مردم را سهل میپندارد و دروغ و خُلف وعده برایش آسان میشود. بدیهی است که در این صورت، اعتماد مردم از وی زایل میگردد. کسانی که وقت برایشان اهمیت ندارد، هیچ کاری را سر وقتش انجام نمیدهند. همیشه وقتی به کشتی میرسند که رفته است، وقتی نامههای خود را مینویسند که پست حرکت کرده است و ازاینرو، همیشه به پریشانی و اضطراب دچارند. بنابراین، جوان برای رسیدن به پیروزی، باید با یک برنامهریزی دقیق و منطقی برای استفاده بهینه از فرصتها، تمام کارهای روزانه خود را انجام دهد و از بیبرنامگی و بینظمی که عامل رکود و آفت پیروزی است، به شدت بپرهیزد. گفته میشود موارد زیر، برخی از نتایج یک برنامه آگاهانه و منطقی است: 1. کارها با سرعت و دقت انجام میشود؛ 2. کارهای امروز به فردا سپرده نمیشود؛ 3. اعصاب و روان آدمی آرامش دارد و دچار اضطراب نمیشود؛ 4. وقت انسان صرف کارهای بیهوده نمیشود؛ 5. افکار آدمی نظم و انسجام بهتری مییابد و فرصتهای تازهای برای بعضی از کارهای برجامانده فراهم میگردد.
کار و کوشش در سنین جوانی، پیروزی و کامیابی را در آینده به ارمغان میآورد. بیگمان یکی از آفتهای بزرگ جوانی، تنبلی و سستی است. تنبلی، بیحالی و بیحوصلگی، جوان را از درون تهی میکند. با مطالعه زندگی مردان بزرگ درمییابیم که همگی اهل کار و کوشش بودند. حقیقت این است که بسیاری از آنها نابغه نبوده و تنها در سایه کوشش و پشتکار در برنامههای زندگیشان به چنان توفیقاتی دست یافتهاند. «الکساندر هامیلتون»، یکی از نوابغ دنیا میگوید: «مردم میگویند تو نابغه هستی، من از نبوغ خود خبر ندارم، فقط میدانم شخص زحمتکشی هستم». پیشوایان دین اسلام هم کار و کوشش را عبادت خوانده و سربار اجتماع را از رحمت خدا به دور دانستهاند. علامه امینی، صاحب کتاب ارزشمند الغدیر، برای تألیف این کتاب به کشورهای مختلفی سفر کرد. روزی در بازگشت از سفر هندوستان که حدود شش ماه به طول انجامید، از ایشان پرسیدند: هوای هندوستان چگونه بود؟ پس از اندکی تفکر پاسخ داد: من به دلیل اینکه همواره سرگرم مطالعه بودم، نفهمیدم هوای آنجا چگونه بود. مرجع عالیقدر جهان تشیع، آیت اللّه العظمی بروجردی میفرمود: یک شب که درباره یکی از مسائل علم اصول فکر میکردم و مینوشتم، چنان سرگرم مطالعه و فکر و نوشتن بودم که رنج بیخوابی را ملتفت نشدم. یک مرتبه صدای مؤذن به گوشم رسید و متوجه شدم که هوا دارد روشن میشود و از آغاز تا پایان شب سرگرم کار بودهام.
منظور از خویشیابی، باور داشتن به همه ارزشها، مفاخر، زیباییهای فکری و وجودی خود است. امام راحل، آن بزرگ منادی خودباوری میفرماید: اگر خودیِ خود را بیابید و یأس را از خود دور سازید و چشمداشت بر غیر نداشته باشید، در درازمدت قدرت همه کار و ساختن همه چیز را دارید و آنچه انسانهایی شبیه به اینان به آن رسیدهاند، شما هم خواهید رسید؛ به شرط اتکال به خداوند تعالی و اتکا به خود و قطع وابستگی به دیگران و تحمل سختیها برای رسیدن به زندگی شرافتمندانه و خارج شدن از سلطه اجانب. اقبال لاهوری نیز با گذشته اصیل خود، پیوندی ناگسستنی داشت و مردمش را در شبه قاره هند و دنیای اسلام به فردای روشن نوید میداد و آنها را به سوی حقیقت «خود» و شناخت «خودی» رهنمون میساخت. او خودباوری را، اعتقاد به ارزشها و آرمانها و کوشش در راه تحقق بخشیدن به آنها میدانست. خودشناسی، همان خودآگاهی و واقعنگری به داشتهها و اندوختههای درونی خویش است که موجب افزایش خودباوری و اعتماد شخص به خود میشود. این سخن نورانی حضرت امیر علیهالسلام است که میفرماید: «مَن هانت علیه نفسُهُ فلا تَرجُ خَیرَهُ؛ از کسی که برای خود شخصیتی قائل نیست، امید نیکی مدارید». کسانی که خود را حقیر میپندارند، گرفتار عقده حقارتند. این خصلت بیشتر در کسانی پدید میآید که در خانواده یا اجتماعی رشد یافتهاند که عزت نفس آنان نادیده گرفته شده است و اکنون درصدد کسب هویت و عزت آفرینی برآمدهاند. ادامه مطلب ...
یکی از راههای موفقیت، داشتن روحیه خودباوری است. خودباوری، یعنی ایمان داشتن به تواناییها و استعدادهای بالقوهای که خداوند در ذات انسان قرار داده است تا با اتکا و اعتماد به آنها به هدفهای والایی دست یابد. از دست دادن خودباوری، موجب فلج شدن فکر و روح انسان میشود و آدمی را مأیوس و وابسته به دیگران میسازد. گُبْدِن، سخنران معروف انگلیسی، پسر باغبانی بود که از کودکی او را به لندن فرستاده بودند و او در یکی از مغازهها مستخدم بود. خیلی باهوش، شجاع، خوش اخلاق و پُرمطالعه بود. بیشتر وقتها، معلمش او را از مطالعه زیاد بازمیداشت، ولی او اطاعت نمیکرد. پس از مدتی، وارد مسائل سیاسی شد و خود را وقف این کار کرد. میگویند اولین سخنرانیاش چنان بد بود که کسی نمیتوانست بدان گوش کند، ولی او آنقدر تلاش و تمرین کرد که یکی از مشهورترین، قویترین و مؤثرترین سخنرانان انگلیس گردید. امیرکبیر، آشپززادهای بیش نبود. او از میان مردمی برخاست که رنج و فشار استبداد حُکام زمان خود را به خوبی چشیده بودند. تجربهها و مشاهدات تلخ، از او مردی نیرومند و متکی به نفس ساخت. بنابراین، آنچه فرد را به پیروزی نزدیک میکند، فقط بهرهمندی از خانوادهای پیروز و موفق نیست، بلکه تلاش، اراده و خودباوری نیز از رموزی هستند که از درون فرد سرچشمه میگیرند و او را به قله های کامیابی رهنمون میسازند.
درباره وبلاگ عامل موفقیت انسان خودباوری متکی بر خدامحوری است.خداوندانسان را اشرف مخلوقات آفریده .اسماء الهی را به او تعلیم داده وبه واسطه این امتیازی اورا امانتدار خود قرار داده ،عقل واختیار به او واگذار نموده واو را مسجود فرشتگان قرار داده وعالم هستی را یکسره در خدمت و تسخیر او قرارداد وبه همین جهت در بین مخلوقات هیچ مخلوقی قدرت غلبه بر انسان را ندارد ونمی تواند اورا شکست دهد پس اگر انسانی در زندگی ناموفق و شکست خورد شد ،این ناشی از نااگاهی نسبت به توانمندبی هایی است که خداوند به او داده واز آنها استفاده نکرده است . آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
||
|